فروردین نامهربان
29 اسفند از صبح یک دور دیگه همه چیز و جمع و جور کردم و گردگیری و جارو و خلاصه نزدیکای سال تحویل سفره هفت سینمونو چیدیم، سال نو که آغاز شد از ته دل الهی شکر گفتیم که 1400 با خوبی ها و بدیهاش به خیر تمام شد و وارد سال نو شدیم. بعد سال تحویل هم عکس سال 1401 رو گرفتیم و برای شام و عید دیدنی رفتیم خونه عزیز فریده عمو محمدینا و عمه مریمینا هم اومده بودن. برای دوشنبه هم قرار بود که بریم خونه باباینا، ساعت 2 بود که از خونه راه افتادیم و وقتی رسیدیم دیدیم مامانی برامون یه ناهار ویژه درست کرده ... فسنجون و انقدر خوشمزه بود که مامان ساناز تا دو ساعت سر سفره بود و نمیتونست از فسنجون دل بکنه تا آخر شب خونه مامانینا بودیم و بعد اومدی...